رک و راست
اخلاق بدی دارم
آدم ها را زیاد می سنجم
می آزمایم
نه قضاوت ها،نه!
آدم ها را با مقایسه حرف و عملشان می سنجم
روز اول آشنایی
رک و راست
زل می زنم توی چشم هایت
می گویم
من به هیچ کس نه نمی گویم اما
کاری می کنم
خودت مرا نخواهی...
لبخندِ روزهای اول بامزه است!
باورشان نمی شود کسی باشد تا این اندازه شوخ!
یا به تعبیری دیگر دیوانه...
-اما اشتباه می کنند
پس تمام دیوانگی های من
هر حرکت ساده شان هم تحلیل می شود-
و بازی، از ته همین لبخند ها شروع می شود
من هر روز تست می کنم
که چقدر مردِ(زنِ) خواستن هستی
عنوانش اصلا مهم نیست
دوست
هم کلاسی
خواستگار یا هر عنوان دیگری
کارتِ اولم تعجب است!آنقدر که باورت شود هرگز تحلیل نشده ای
و من هیچ چیز از تو نمی دانم!!!
و کارت ها با یک روند یکسان چیده می شود
آنقدر تکراری که گاهی
حوصله ام از انچه قرار است بشود سر می رود!
ذره ذره بازی را نرم می کنم
برایت
هر آنچه می خواهی می شوم
و تو اما...
هنوز کسی را ندیده ام که پای خواستنش
مردانه بایستد
و قولش را
"شرایط"
به باد ندهد!!!
نظرات شما عزیزان: